Monday, August 17, 2009

چرا شیخ اعتماد ملی را تا اینجا تحمل کرده اند - مسیح علی نژاد

شیخ مهدی کروبی این روزها شیخوخیت و لابی گری و مدارا با اهالی قدرت را کنار گذاشته است و مدام با مرام یک مرد میدان، علیه بازجویی ها و شکنجه های غیر قانونی و تجاوز و تعرض به زندانیان، افشاگری می کند. شیخ پیش از این طی نامه ای غیر علنی خواستار پیگیری اخبار مربوط به تجاوز و تعرض به زندانیان سیاسی بعد از انتخابات شده بود، اما وقتی صدایی از روند پیگیری این پرونده ها نشنید، خبر را به رسانه ها و عرصه های عمومی کشاند و در آخرین قدم نیز مرگ ترانه موسوی را نیز به دلیل تجاوز در زندان خواند و بر انکار کنندگان صریح و بی پرده اعتراض کرد. این ترانه آخر شیخ به گوش اهالی قدرت دل آزار آمد و در ساعات پایانی شب، نماینده دادستانی را به چاپ خانه فرستادند تا فرمان تعطیلی موقت روزنامه اعتماد ملی صادر شود.

این اولین بار نیست که موقتا روزنامه اعتماد ملی را متوقف می کنند. این روزنامه در روزهایی که روزنامه و سایت های خبری متعلق به میرحسین موسوی را بستند و فیلتر کردند، کماکان نفس می کشید. در روزهای نخست و پس از آن نماز جمعه معروف که احمدی نژاد در آن توسط نطق انتخاباتی رهبری به عنوان رییس جمهور اعلام شد و سپس شنبه خونین در تهران رقم خورد، روزنامه اعتماد ملی نیز همانند سایر رسانه های اصلاح طلب به کرات میزبان میهمانان ناخوانده نهادهای قضایی و دادستانی و هیات نظارت بر مطبوعات وزارت ارشاد بود.

شب ها حکم به دست، بالای سر مسولان چاپ روزنامه می ایستادند و روزها چماق به دست، حوالی میدان هفت تیر برای ساکنان ساختمان عرض اندام می کردند. یک بار دستور حذف برخی از مطالب روزنامه را دادند که صفحه نخست روزنامه سفید منتشر شد. این رسوایی را ادامه ندادند و دفعه بعد که دستور به حذف بیانیه کروبی از صفحه نخست را صادر کردند، خواستار پر کردن بخش های سانسور شده توسط اخبار دیگر شدند تا سفید چاپ شدن روزنامه بار دیگر روسیاهشان نکند، اما شیخ زیربار نرفت و آن روز چهارشنبه دهم تیر ماه بود که روزنامه را برای یک روز به صورت موقت تعطیل کردند. این بار دوشنبه بیست و ششم مرداد، دوباره همان قصه کهنه تکرار شد. کروبی پاسخ خطیبان جمعه را داد. همان امامانی که در نماز جمعه، مردم را در خطبه ای به تقوی دعوت کردند و در خطبه ای دیگر در بی تقوایی با هم مسابقه گذاشته بودند تا به جای آنکه تجاوزگران و بازجویان را باز خواست کنند به شیخی که راز مگوی تجاوزشدگان را افشا کرد بتازند و او را مهره دست بیگانگان بخوانند و فتوای حمله به خانه و روزنامه اش را صادر کنند. کروبی در شماره توقیف شده روزنامه اش به کسانی که مدعی شده بودند او نامه‌ای بدون مستندات نوشته است، جزییات نحوه کشته شدن ترانه موسوی در زندان، را افشا کرد و گفت و چنانچه لازم باشد در آینده مطالب دیگری را نیز مطرح خواهد کرد. اما همین اشاره مختصر کافی بود تا دادستانی تهران که این شبها، روزنامه های اصلاح طلب را پیش از انتشار در چاپ خانه زیر نظر دارند بی طاقت شوند.



بستن و تعطیلی روزنامه اعتماد ملی این روزها برای خیلی ها واقعه ای دور از انتظار نبود و چه بسیاری از خود پرسیده اند؛ در این آشفته بازار که اکثر رسانه ها و سایت ها و حتی وبلاگ ها و وب سایت های منتقد را بسته و محدود کرده اند و فعالین سیاسی را زندانی کرده و خیلی ها را هم به شهادت رسانده اند، چگونه است که روزنامه شیخ معترض را تحمل می کنند. صاحبان نظر بر این باورند که مهدی کروبی را اگر سالهاست که تحمل می کنند، بیشتر از آنکه به میزان تحمل اقتدارگرایان مرتبط باشد این به سیاست حسابگرانه آنان بر می گردد که می خواهند سران احزاب دیگر را به بند بکشند و خفقان را در حوزه های دیگر بسط دهند و با آزاد گذاردن شیخ درراه اندازی حزب و روزنامه، نقش قابل دفاعی در حوزه سیاست داخلی از خود نشان دهند. حتی بارها به نقل از سیاستمدارن شنیده شد که آیت الله خامنه ای نیز بسیار تاکید دارد که کروبی به عنوان نماینده جریان منتقد در عرصه بماند و تا اگر باقی همه را قلع و قمع کردند، حضور کروبی در عرصه سیاسی ایران نمادی باشد تضارب آرا و آزادی فعالیت های حزبی. شیخ را بی خطر تر یافته بودند و حضور یکی از چهره های خط امامی که به کرات به اصلاح طلبان دیگر با باور تندرو بودن تاخته بود، می توانست موازنه مثبتی در قدرت تلقی شود. اما شیخ حاشیه امن اقتدارگریان را برهم زد درست از همان زمانی که همه مردان مطرود و مغضوب جمهوری اسلامی را در حلقه یاران انتخاباتی خود جمع و شعار تغییر قانون اساسی را هم طرح کرد.

تصور جریان اقتدارگرا از آرای پایین شیخ نیز دیگر کمکی نمی کرد چون رفته رفته بر میزان دانشجویان و نخبگانی که بر سر شیخ و مدیرانش ائتلاف می کردند و به میدان می آمدند اضافه می شد و این یعنی بازی گردانان انتخابات باید جوابی روشن به شیخی می دادند که می پنداشتند حضورش تهدیدی جدی نیست. اعلام سیصد هزار آرا گام اول بود. یعنی رهبران و یاران موسوی را به حبس کشاندند و از این سو مردان و یاران کمتری را از حلقه انتخاباتی شیخ به بند کشیدند اما در مقابل پنداشتند تحقیر شیخ کار او را یکسره می کند و بازار شعارهای آتشین اش را هم سرد می کنند. ولی باز هم این یک معادله اشتباه بود و کروبی را وادار به عقب نشینی و خانه نشینی نمی کرد. کروبی همپای مردم در اعتراض به روند غیرقانونی انتخابات بود و اولین کسی بود که درست پس از سخنان آقای خامنه ای و تایید رییس جمهوری احمدی نژاد توسط ایشان، بیانیه ای صادر کرد و از شورای نگهبان خواستار ابطال انتخابات شد. میر حسین موسوی را در فراخوان ها تنها نگذاشت و همراه موج سبز معترضان در راهپیمایی چند میلیونی تهران نیز حضور پیدا کرد. به بهشت زهرا رفت و همپای جوانان میان هجوم و حمله نیروهای نظامی و بسیجی و لباس شخصی و گاز و اشک آور و باتوم رفت . و عاقبت یک گام جلوتر ماجرای تجاوز به زندانیان را فاش کرد و ناگهان کاسه صبر امامان جمعه و نمایندگان هوادار احمدی نژاد و کیهان و دیگران را هم لبریز کرد و بار دیگر معادله شان را بر هم زد. کیهانیان که به کرات به کروبی تریبون می دادند تا علیه اصلاح طلبان دیگر از او تیتر نخست بگیرند، هرگز در معادلات شان این جایگاه را برای کروبی در نظر نداشتند که چنین با اقتدار پای حقوق از دست رفته معترضان بایستد، اما شیخ ایستاد و دشنام شنید و عقب نشینی نکرد تا ثابت کند، سقف تحمل حاکمیت کوتاه تر از آن است که حتی شیخ شیرین سخن دیروز را که همواره در صفحات نخست رسانه های محافظه کار جایش می دادند، تحمل کنند. شیخ ماند و نشان داد که وقتی به حرکتی ایمان دارد برایش فرقی نمی کند که آن حرف خوشایند اقتدارگرایان و یا حتی گاهی دوستانش هم نباشد. شیخ ماند ونشان داد که به نام دین و اسلام در زندان های جمهوری اسلامی تجاوز می کنند و سپس حاکمان جای آنکه یکبار، تنها یکبار بگویند اگر این اخبار درست باشد با متجاوزان چه خواهند کرد مدام برای شیخ خط و نشان می کشند که چرا آبروی نظام را در دنیا بر باد داده است.

شبکه جنبش راه سبز - جرس

No comments:

Post a Comment