Wednesday, August 12, 2009

ایران ای سرای امید - ازعطاء اله مهاجرانی

دیروز به دیدن ابراهیم گلستان رفته بودم. آرام و اندوهگین پرسید: چرا حکومت ایران همان اشتباه شاه را تکرار می کند. همان حکومتی که شعبان جعفری ستاره نجات دهنده اش شد. سال ها پیش دکتر یزدی ملاقاتش با آقای هاشمی رفسنجانی را روایت کرده بود: "درآن ملاقات (اوايل انقلاب) ما با انتقاد از توقيف مطبوعات و تحديد احزاب گفتيم كه «آقايان! شما تجربه شاه را تكرار نكنيد» در پاسخ ما، آقاي رفسنجاني گفت كه بله. ما تجربه شاه را تكرار نمي كنيم. چون ديديم كه او وقتي در اواخر حكومت خود، فضا را باز كرد، حكومتش فروپاشيد." البته آقای هاشمی رفسنجانی امروزه در جبهه مردم قرار گرفته است و در برابر ولایت فقیه بی تعهد به حقوق مردم، از ریشه و منشا حقوق مردم دفاع می کند. گویی پوسته ی صلب و تلخ حوادث پس از 22 خرداد را که می شکنیم. در ورای آن شعله ای از امید می تابد. مثل غنچه ای که در متن سرما می روید. چراغ لاله ای در توفان...به تعبیر سهراب سپهری: (و یک‌بار هم در بیابان کاشان هوا ابر شد و باران تندی گرفت و سردم شد، آن وقت در پشت یک سنگ، اجاق شقایق مرا گرم کرد.) در متن سرمای استبداد دینی که سرزمین ما را فرا کرده است. این بار چراغ دانایی می سوزد و جوانان و مردم به روشنی می دانند چه می خواهند. در انقلاب 57 نسل ما که جوان بودیم و گرم انقلاب می دانستیم چه نمی خواهیم. جنبش سبز ملت ایران این تفاوت ماهوی را با انقلاب 57 داراست که مردم می دانند چه چیزی را می خواهند. تظاهرات و راه پیمایی 25 خرداد ماه که از میدان امام حسین تا میدان آزادی سیل جمعیت به راه افتاده بود. آرام و با شکوه دریای مردم موج می زد. می دانستند چه چیزی را می خواهند.سال ها پیش مهندس بازرگان گفته بود: انقلاب ما واکنش جهالت در برابر استبداد بود. ما همگی بر او خورده گرفتیم. اما سال ها گذشت و درستی نظر او را زمانه به اثبات رساند. سخن او را مصطفی بادکوبه ای این گونه سرود: ما ستم را نشان گرفته بودیم/ اما/ همه تیرها از کمان دانش پرتاب نشد/ ای کاش/ نخست جهل را نشانه گرفته بودیم/ چرا مهندس بازرگان چنین داوری یی داشت؟ بایستی دوباره ریشه ها را جستجو کرد و به این پرسش پاسخ داد که کار از کجا اسیب دید؛ که به این نقطه رسیده ایم و دریک کلام به جای ولایت فقیه دچار استبداد فقیه شده ایم، استبداد مطلقه

No comments:

Post a Comment