Monday, August 10, 2009

نامه يك پاسدار به رهبر بسيار خواندني است ببينيد

بسم الله و با لله
اذهب الی فرعون انه طغی
بسوی فرعون برو که او (بر خدا) طغیان کرده....
آقای خامنه ای :
نمیگویم مقام عظمای ولایت، که دیگر بر من و امثال من ولایتی ندارید
و برایتان مقامی قائل نیستیم ، حالا عظمتش بماند !!!
اول بگویم که من نماینده نسلی هستم که دو سال آخر جنگ با همان سن وسال کم در جبهه بودیم
و هنوز آثار عشق بازی با حضرت یار بر پیکرمان باقی است. آنروز شوم
که امام عاشقان رخت بر بست، هنوز در حال و هوای جبهه بودیم و بیم خطر برای کشور بود
که آیت اللهی یک شبه شما را برتافتیم و بخود قبولاندیم
که شاید مصلحت میهن و ملت باشد......
در تمام این بیست سال ، روزی آسوده نبوده ام، از بوسنی تا لبنان و از عراق تا افغانستان
مشغول نبرد و جان ناقابل را بر کف گرفتم تا کیان این ملت آبروی تشیع علوی برقرار و مصون باشد.
اما به همان دلیل که سالها به استقبال شهادت رفته ام ، امروز جان بر سر کلمه حق نهاده ام ؛
اینها را میگویم و یقین دارم آدمکشان باند فلاحیان و اوباش احمدی نژاد به قتلم کمر میبندند
و زهی سعادت، که من سالها پیش از بزرگ مردی وعده شهادت گرفته ام ،
آنهم بدست شقی ترین افراد و مگر امروز در این دیار شقی تر از اینها که گفتم هست ؟؟!!!
جناب خامنه ای :
بهترین سربازانتان را به غلام بچه دروغگوی بی مقداری فروختید و صد البته زیان کردید!
اینجا سوریه نیست تا بعد از حافظ اسد نوبت به بشار برسد، سپاه ما هم ارتش بعثی سوریه نیست
تا با جیره بیشتر ساکت بماند و ملت ما هم عرب نیستند !!!
چندی پیش که عجولانه تلاش میکردید برای مجتبی پسرتان حکم اجتهاد بگیرید
و آن بزرگمرد عالم تشیع، مرحوم بهجت ، قاطعانه مخالفت کرد
گمانم تقویت شد که پروژه ای در حال اجراست و خوب میدانید که جز مصباح یزدی و فاضل لنکرانی
کسی به مجتبی مجوز اجتهاد نداد و این هم کافی نبود .
حتی مکارم شیرازی هم مخالف این امر بود . امروز که میبینم فرماندهی و نظارت
بر عملیات سرکوب را به مجتبی محول کرده اید دانستم که واقعیت امر چیست !!!

با وخامت سرطان شما، قرار شده که ریاست جمهوری به شکل مادام العمر شود
و مجتبی هم بشار اسد ایرانی !!! و برای ریاست جمهوری نیاز به ابلهی گوش به فرمان
و آنقدر حقیر که رهبری آن بچه را قبول کند و خوب میدانید که مردان بزرگی
مثل سردار رضایی و موسوی اهل این بازیها و وطن فروشیها نیستند....
پس ، پروژه را با این تقلب زشت شروع کردید و با ترور برنامه ریزی شده
سرداران و مردان بزرگ عرصه قدرت ادامه دادید، حال یا ترور فیزیکی یا شخصیتی .
مهمترین مانع شما در این راه شخص هاشمی و باند او هستند.
راستی ، اگر هاشمی دزد و غارتگر است چرا بیست سال سکوت کردید ؟؟!!
مردم احمق نیستند و میدانند که حمله احمدی نژاد به هاشمی با دستور و اجازه شما انجام میشود ،
شما حاضرید همه موانع ادامه حکومت موروثی را به هر قیمتی ولو از دست دادن
بهترین یارانتان از میان بردارید و این همان است که قرآن میفرماید : چه تجارت زیانباری !!!
سالها بود از خود میپرسیدم چرا یک عضو حزب الله لبنان به اندازه
یک سرهنگ پاسدار مواجب میگیرد و این روزها
که این سگهای هار را به جان مردم انداختید دانستم ، اینها که در برابر ارتش اسراییل
مثل کودکان به ما پناه می آوردند ، امروز کارشان به جایی رسیده که به ناموس ما تعدی میکنند ،
ای ننگ بر باعث و بانی این جنایت باد ! و به آنکه جانم بدست اوست سوگند
که تا تقاص برادران و خواهرانم را از این جانیان نگیرم آسوده نخواهم نشست ؛
اگر کیان ملتم و میراث یاران شهیدم جز با خون من پایدار نیست ، پس ای گلوله ها : دریابید مرا !!!
بله حضرت آقا با این جماعت در افتادید که صدام با آنهمه اهن و تلپش عاجز
از دستشان شد ، شما که جای خود دارید .
کلام آخر اینکه بدانید از امروز حساب ما از شما جدا شده ، به هیچ عنوان روی ما حساب نکنید
و توقع برادر کشی و روی مردم اسلحه کشیدن از ما هم که عین حماقت است!
متاسفانه شما مانده اید با مشتی جیره خوار لبنانی
و جمعی دریوزگان پست و مقام که به درد روز معرکه نمیخورند ،
و در انتها اگر نه در این سرای فانی اما محاکمه ما و شما روز حساب در محضر زهرای اطهر (س)
که آنجا به یقین یاران شهیدم مدعیان و شکات شما هستند و اصلا حاضر نیستم
آنروز در جمع شما و عمله جورتان باشم ، پس به راه خود روید و ما هم به تکلیف شرعی و سوگندپاسداریمان عمل میکنیم ، الوداع

No comments:

Post a Comment