Monday, July 27, 2009

همه مردان رهبر

چه خوب است آنها که خود را نیروی ارزشی می‌دانند، یک بار لیست آدمهایی را که همچنان در بیعت رهبر هستند را مرور کنند و جست و جو کنند که هر یک از این آدمها چه سوابقی در انقلاب داشته اند. به ترتیب قد کل پیروان رهبر در این لیست خلاصه میشود:یک،محمد یزدی: چندان اثری از این فرد در تاریخ انقلاب مشاهده نمی‌شود، اما در سالهای اخیر خود و پسرش حمید دارای فساد اقتصادی هستند و تنها یکی‌ از اقلام تصرفی این آقا لاستیک دنا است.دو،مصباح یزدی: فردی که در زمان شاه مخالف رسمی‌ امام بود و بعد از انقلاب امام حتا حاضر به ملاقات با او هم نشد. ایشان بدون هیچ نقشی‌ در انقلاب، فردای فوت امام با دریافت لقب مطهری زمان از رهبر بر صدر سفره انقلاب نشست و کادر‌های تربیت شده خود را به تدریج در مرکز حساس امنیتی ، نظامی و قضایی‌ جای داد.سه،احمد جنتی: یکی‌ از مباشرین اصلی‌ تمام توطئه‌های دو دهه اخیر، هیچ کس حتا تندروترین حامیان نظام هم نامبرده را به عنوان مرد خدا و انسانی‌ با تقوی نمیشناسند.چهار،خزعلی: مانند مصباح یزدی از اعضای انجمن حجتیه، انسان شروری نیست ولی‌ سابقه مبارزاتی خاصی‌ هم ندارد، در زمان امام با توجه به مشی امام برای بها دادن به روحانیت سنتی‌، عضو شورا نگهبان شد، که بارها در آن جایگاه مورد عتاب امام واقع شد. با توجه به کبر سن، چندان فعالیت سیاسی از او در سالهای اخیر دیده نمی‌شود به جز ابراز ارادت به فرهنگ غدیر در مناسبت‌های مختلف.به جز ۴ نفر بالا که تا حد اندکی‌ برای خود نامی‌ داشته اند، باقی‌ جریان دنباله رو رهبر را کسانی‌ تشکیل میدهند که اصولا هیچ گاه وزنه‌ای نبوده و نیستند، و ویژگی‌ مشترک آنها این است که کاملا ساخته و پرداخته رهبر فعلی هستند، این افراد صرفا با روحی که رهبر در کالبد سیاسی بیجان آنها دمیده تبدیل به موجوداتی کمی‌ قابل اعتنا شده‌اند. بنابران چون این افراد از خودشان فاقد هر گونه پیشینه‌ای در انقلاب یا جنگ و یا سواد و دانش هستند، طبیعی‌ است که بیعت این مخلوقات بی‌ ریشه رهبر با خالق خود، چیزی به اعتبار خالقشان (رهبر) نمی‌‌افزاید. در این گروه اسامی زیر به چشم میخورد:حجت الاسلام ذوالنور (نماینده ولی‌ فقیه در سپاه)، سعیدی (نماینده ولی‌ فقیه در ارتش)، حداد عادل (پدر زن مجتبی‌ و نماینده تحمیلی تهران در مجلس ششم و پس از آن)، حسین شریعتمداری، قاسم روانبخش، ازغدی، حجازی، فاطمه رجبی، احمد خاتمی، عشرت شایق، حجت الاسلام طأئب، دکتر رامین، حسن عباسی، سردار ذوالقدر (که پس از دستگیری به جرم تشکیل باند آدم ربایی به ارج و قربش افزوده هم شده ظاهرا)، و بالاخره منصوبان رهبر در سپاه و البته محمود و و کابینه اش.این کل کسانی‌ هستند که همچنان زیر عالم رهبر سینه‌ میزنند. قضاوت در باب وزانت و وجاهت این افراد را به شما خواننده گرامی‌ میسپرم، حال به لیست مقابل و وزن کسانی‌ که معتقدند رهبر از عدالت خارج شده نگاه کنید:همه مراجع شامل آیات الله منتظری، موسوی اردبیلی، جوادی آملی، صانعی، امینی، حسن زاده آملی، دستغیب، صافی گلپایگانی، وحید خراسانی، شبیری زنجانی، بیت امام، خاتمی، موسوی، کروبی، مجمع روحانیون مبارز مانند موسوی خوینی ها، امام جمارانی، انصاری، محتشمی، موسوی تبریزی...اعضای شخص جامعه روحانیت مبارز مانند رضا اکرمی، استادی، حسن روحانی، ناطق نوری، تقوی، ...اکثریت فعلا در ظاهر خاموش مجلس خبرگان به گواهی رای آنها به ریاست هاشمی‌ در مقابل یزدی و جنتی، و حتا در کامل تعجب انتقادات مراجعی حکومتی مانند مکارم شیرازی و سکوت معنی‌ دار هاشمی‌ شاهرودی، و نوری همدانی و بالاخره خیل رده‌های میانی بدنه دولت، نیروهای مسلح، وکلا، نویسندگان، اساتید دانشگاه،...خوب البته یک فردی که به هر بهائی می‌خواهد ذوب در ولایت بماند، میتواند همه بزرگان را به لقب طلحه و زبیر مفتخر کند و بگوید حتا اگر همه دنیا هم به جائر بودن این علی‌ بدلی زمان گواهی دهند باز او دست از ذوب بودن بر نمیدارد، یک سخن با این دوستان بیشتر نمیماند، و آن اینکه آیا شما در گفتار و کردار حسین شریعتمداری، فاطمه رجبی، جنتی، روانبخش، ازغدی، حجازی، حسن عباسی، و سردار ذوالقدر نور حقیقت میبینی‌ یا دریوزگی قدرت؟ شاید بگویی که فقط به شخص رهبر کار داری و عاشق خود اویی نه اطرافیانش. خوب آیا فکر نمیکنی‌ که این چه رهبر پاکیست که هر روز بیشتر از دیروز در بارگاهش فرهیختگان جور می‌بینند و اراذل و اوباش بر صدر مینشینند؟البته راه مستقیمتر برای اثبات ظالم بودن رهبر این بود که نیم نگاهی‌ به اعمال او شود، اما این نوشتار برای کسانی‌ بود که چنان شیفته زمامدار خود شده اند که او را به مقام خدایی رسانیده و هر ظلم او را هم عین عدل می‌بینند

No comments:

Post a Comment